جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه متفقه: (تعداد کل: 2)
متفقه
[مُ تَ فَقْ قِهْ] (ع ص) فقیه. (از آنندراج) (از منتهی الارب). عالم به علم فقه. فقیه و دانای شرع الهی. (ناظم الاطباء). دانشمند در مسائل شرعی. ج، مُتَفَقِّهَه و مُتَفَقِّهین :
از بی ادبی باشد و از پست مقامی
سجع متنبی گفتن پیش متفقه.
منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 90).
از بی ادبی باشد و از پست مقامی
سجع متنبی گفتن پیش متفقه.
منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 90).
متفقه
[مُتْ تَ فِ قَ] (ع ص) متفقه. مؤنث متفق. رجوع به متفق شود.
- دایرهء متفقه؛ (در اصطلاح عروض) دایره ای عروضی که دو بحر متقارب و متدارک از آن استخراج میشود. و رجوع به بدیع جلال همائی دورهء دوم ص 143 و دایرهء متقارب، در المعجم چ مدرس رضوی چ...
- دایرهء متفقه؛ (در اصطلاح عروض) دایره ای عروضی که دو بحر متقارب و متدارک از آن استخراج میشود. و رجوع به بدیع جلال همائی دورهء دوم ص 143 و دایرهء متقارب، در المعجم چ مدرس رضوی چ...