جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مترقی: (تعداد کل: 1)
مترقی
[مُ تَ رَقْ قی] (ع ص) افزون شونده. (آنندراج) (غیاث). بالا رفته. (ناظم الاطباء). صعود کننده. بالا رونده : و بخار نطفه از اوعیهء منی به مصعد دماغ مترقی شد. (سندبادنامه ص177). همواره در مدارج علو و معارج سمو متصاعد و مترقی باد. (سندبادنامه ص216). و رجوع به ترقی شود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.