جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه مؤید: (تعداد کل: 19)

مؤید

[مُ ءَیْ یَ] (ع ص) قوت داده شده. (منتهی الارب) (آنندراج). قوت داده شده. نیروداده شده. (ناظم الاطباء). قوت داده شده. تقویت شده. نیرویافته. تأییدگشته. (یادداشت مؤلف). || تأییدکرده شده و از جانب خداوند تبارک و تعالی نیروداده شده. (ناظم الاطباء) :
به علم و عدل و به آزادگی و نیکخوئی
مؤید...

مؤید

[مُ ءَیْ یِ] (ع ص) قوت دهنده. (از منتهی الارب) (آنندراج). تقویت کننده. نیرودهنده. یاری کننده. مساعد. نیروبخش. قوت دهنده. (یادداشت مؤلف). || تأییدکننده. تحکیم کننده. استوارسازنده: سخن فلانی مؤید این مسأله است. (از یادداشت مؤلف).

مؤید

[مُءْ یَ] (ع ص) قوت داده شده. نیروداده شده. (ناظم الاطباء). قوت داده شده. (منتهی الارب) (آنندراج). و رجوع به مُؤَیَّد شود.

مؤید

[مُءْ یِ] (ع اِ) کار بزرگ. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (آنندراج). دشواری. ج، مآید. (منتهی الارب) (آنندراج). داهیه و بلا و سختی. ج، مآید. (ناظم الاطباء).

مؤید

[مُ ءَیْ یَ] (اِخ) ابن عبدالرحیم بن احمدبن محمد بغدادی. او راست رساله ای در اسطرلاب. (از کشف الظنون).

مؤید

[مُ ءَیْ یَ] (اِخ) ابن عبداللطیف نخجوانی. از ادبا بود و قصیدهء لامیه العرب شنفری را شرح کرده است. (از کشف الظنون).

مؤید

[مُ ءَیْ یَ] (اِخ) ابن عطاف بن محمد بن علی بن محمد آلوسی، مکنی به ابوسعید. از بزرگترین گویندگان غزل و هجو و مدح روزگار خود بود و به وزیر عون الدین یحیی بن هبیره انتساب داشت و مدایحی بلند برای او سروده و در اشعار خود ابیاتی بسیار از...

مؤید

[مُ ءَیْ یَ] (اِخ) ابن محمد بن علی طوسی الاصل نیشابوری الدار (524-617 ه . ق.). از بزرگترین محدثان متأخر بود و از رجال نامی بیشماری تفسیر و حدیث شنید و روایت کرد، از آن جمله بود صحیح بخاری و تفسیر ثعالبی. جمعی از شیوخ نیشابور از وی روایت دارند،...

مؤید

[مُ ءَیْ یَ] (اِخ) ابوالفداء اسماعیل مؤید. رجوع به ابوالفداء اسماعیل مؤید شود.

مؤید

[مُ ءَیْ یَ] (اِخ) لقب هشام ثانی، دهمین خلیفهء اسپانیا (از 366 تا 399 ه . ق.). (یادداشت مؤلف). رجوع به ترجمهء طبقات سلاطین اسلام ص16 شود.

مؤید

[مُ ءَیْ یَ] (اِخ) امیر مؤید. لقب منصوربن نوح بن نصر سامانی است در حیات او، و پس از مرگ او را لقب امیر سدید داده اند. (یادداشت مؤلف). رجوع به منصوربن نوح... شود.

مؤید

[مُ ءَیْ یَ] (اِخ) خواجه مؤید مهنه از نبیره های شیخ ابوسعید ابوالخیر و از عرفا و شعرای قرن نهم بود. در علوم ظاهر و باطن کامل و مجالسی به غایت گرم و سماعی بی نهایت مؤثر داشت و سلاطین وی را تعظیم کردندی. از اوست:
از مه روی تو آیینهء...

مؤید

[مُ ءَیْ یَ] (اِخ) داود المؤید. رجوع به داود المؤید شود.

مؤید

[مُ ءَیْ یَ] (اِخ) شهاب الدین احمد مؤید. رجوع به شهاب الدین احمد مؤید شود.

مؤید

[مُ ءَیْ یَ] (اِخ) (شیخ...) رجوع به شیخ مؤید... شود.

مؤید

[مُ ءَیْ یِ] (اِخ) علی مؤید. رجوع به علی مؤید شود.

مؤید

[مُ ءَیْ یَ] (اِخ) محمد المؤید. رجوع به محمد المؤید شود.

مؤید

[مُ ءَیْ یِ] (اِخ) محمد بن حسین. رجوع به محمد بن حسین، مکنی به ابوشجاع شود.

مؤید

[مُ ءَیْ یَ] (اِخ) نجاح المؤید. رجوع به نجاح المؤید شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.