جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه لیموترش: (تعداد کل: 1)
لیموترش
[تُ] (اِ مرکب)(1) نوعی لیمو خرد و معطر و لطیف پوست که در جنوب ایران و در شیراز بهم رسد. لیمو عمانی. و نوع درشت تر آن با پوست ضخیم در سواحل دریای خزر به عمل آید. تفاح ماهی(2). و رجوع به لیمو شود.
(1) - Citronnier.
(2) - Citron.
(1) - Citronnier.
(2) - Citron.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.