جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه لیت: (تعداد کل: 4)
لیت
(ص) لِه، چنانکه دانهء انگوری بر اثر فشار یا بادنجان و کدو و بامیه بر اثر پختن بسیار.
لیت
(ع اِ) یک سوی گردن و یک سوی روی و هما لیتان. (منتهی الارب). صفحهء عنق. آنجا که دو گوش بدان رسد از گردن. (مهذب الاسماء).
لیت
[لَ تَ] (ع ق) کاشکی. (منتهی الارب). کاچکی. (ترجمان القرآن). کاش. ای کاش. کلمه ای است که به وقت آرزوی چیزی گویند. به فارسی ترجمهء آن کاشکی باشد و بعضی نوشته اند که لیت برای آرزوی چیزی است که حصول آن ناممکن باشد بخلاف لعل که برای آرزوی چیزی است...
لیت
[لَ] (ع مص) بازداشتن کسی را. برگردانیدن از آهنگ وی. (منتهی الارب). بازداشتن. (زوزنی) (تاج المصادر). || کم کردن. (زوزنی) (تاج المصادر) (ترجمان القرآن).