جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه لبلاب: (تعداد کل: 2)

لبلاب

[لَ] (ص، اِ) عزیمت خوان. عزائم خوان. افسونگر. (برهان). ساحر. افسون ساز :
چنان نمایدم از آب دیده صورت او
که چهرهء پری از زیر مهرهء لبلاب.
مسعودسعد.
گهی چو مرد پریسای گونه گونه صور
همی نماید زیر نگینهء لبلاب.
لبیبی (از صحاح الفرس).

لبلاب

[لَ / لِ] (اِ) عشقه.(1) بقله البارده. گیاه پیچک. (منتهی الارب). حلباب. قسوس. عصبه. پیچه. (دهار). حبل المساکین. مهربانک. (زمخشری). داردوست. گیاهی است که بر درختان می پیچد و آن را عشق پیچان گویند. عشقه و آن گیاهی باشد که بر درخت پیچید و گاه باشد که درخت را خشک...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.