جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قیاس: (تعداد کل: 3)
قیاس
(ع اِ) جِ قوس. (از اقرب الموارد). رجوع به قوس شود. || (مص) به ناز خرامیدن. (از اقرب الموارد). || اندازه گرفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اندازه گرفتن دو چیز. دو چیز را با هم سنجیدن. (فرهنگ فارسی معین). برابر گرفتن با کسی در قیام و بر روشی رفتن که...
قیاس
[قَیْ یا] (ع ص) اسب تازنده. (منتهی الارب). الذی یرسل الخیل. (اقرب الموارد).
قیاس
(اِخ) دهی است از دهستان کچلرات بخش پلدشت شهرستان ماکو، سکنهء آن 209 تن. آب آن از چشمه و مسیل. محصول آن غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).