جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه قریه: (تعداد کل: 9)

قریه

[قَرْ یَ / یِ] (از ع، اِ) ده. دیه. دهکده. || شهر. || هر جائی که مسکن و مأوای مردمان باشد و دارای بناهای چندی بود متصل و پیوسته به هم. ج، قری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

قریه

[قَرْ یَ] (اِخ) یمامه را گویند. (معجم البلدان).

قریه

[قَ ری یَ] (ع اِ) چوب دستی و عصا. || چوبهای سوراخ دار که در آن سرستون خانه را گذارند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || چوب بادبان کشتی که در پهنای بالای آن باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || چوب بالای هودج. || فراهم آمدنگاه خاک موران. (منتهی...

قریه

[قِ ری یَ] (ع اِ) چینه دان مرغان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

قریه

[قُ رَیْ یَ] (ع اِ مصغر) مصغر قَرْیه است. (معجم البلدان).

قریه

[قُ رَیْ یَ] (اِخ) نام دو محله است در بغداد، یکی از آن دو در حریم دارالخلاف است، و آن دارای محله ها و بازار بزرگی است و خود مانند شهری است در جانب غربی بغداد مقابل پایاب (مشرعهء) بازار مدرسهء نظامیه. (معجم البلدان).

قریه

[قُ رَیْ یَ] (اِخ) جائی است مشهور در جبل طی. امرءالقیس گوید :
تبیت لبونی بالقریه اُمَّناً
و أسرحها غبا بأکناف حائل.(معجم البلدان).

قریه

[قُ رَیْ یَ] (اِخ) موضعی است در نواحی مدینه که در شعر ابن هرمه از آن یاد شده است. ج، قریات. (از معجم البلدان).

قریه

[قُ رَیْ یَ] (اِخ) یکی از مشهورترین روستاهای یمامه است که در جنگ مسیلمه و خالدبن ولید در صلح خالدبن ولید درنیامد. (معجم البلدان). رجوع به قریه بنی سدوس شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.