جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه قرقی: (تعداد کل: 4)

قرقی

[] (اِ) نوعی از کلاه که در سوالف زمان مخصوص پادشاهان بوده، و در این زمان از ملبوسات عوام است. (بهار عجم) (آنندراج).

قرقی

[قِ] (ترکی، اِ) پرنده ای است شکاری. قِرغوی. باز. بازی.

قرقی

[قُ] (اِخ) دهی از دهستان شاندیز بخش طرقبهء شهرستان مشهد در 20 هزارگزی شمال خاوری طرقبه. موقع جغرافیایی آن دامنه و معتدل است. سکنهء آن 410 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن، تریاک و شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است. راه اتومبیل رو...

قرقی

[قُ] (اِخ) دهی از دهستان تبادکان بخش حومهء شهرستان مشهد در 13 هزارگزی شمال خاوری مشهد کنار جادهء عمومی مشهد به شیرشتر واقع است. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنه 1159 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات و بنشن است. شغل اهالی زراعت و مالداری...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.