جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قرقوبی: (تعداد کل: 3)
قرقوبی
[قُ] (ص نسبی) نسبت است به قرقوب. (آنندراج) (انساب سمعانی). || (اِ) جامه ای است منسوب به قرقوب که در آنجا بافند :
ز قرقوبی به صحراها فروافکنده بالش ها
ز بوقلمون به وادیها فروافکنده بسترها.
منوچهری (از آنندراج).
رجوع به قرقوب شود.
ز قرقوبی به صحراها فروافکنده بالش ها
ز بوقلمون به وادیها فروافکنده بسترها.
منوچهری (از آنندراج).
رجوع به قرقوب شود.
قرقوبی
[قُ] (اِخ) حسن بن علی بن سهلان، مکنی به ابوسعید. نزیل اصفهان. از صلحاء است. وی از عبدالله بن محمد صانع و عبدالله بن محمد بن جعفر و جز ایشان روایت کند و از او عبدالعزیزبن محمد بخشی روایت کند. عبدالعزیز او را ضمن شیوخ خود ذکر کرده و بر...