جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قرطاس: (تعداد کل: 2)
قرطاس
[قِ] (ع اِ) نشانه از هر جرم که باشد. (منتهی الارب). الغرض الذی یرمی. (اقرب الموارد). || (ص) شتر گندمگون. || دختر سپید کشیده قامت. || شتر مادهء جوان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || (اِ) چادر مصری. (منتهی الارب). برد مصری. (اقرب الموارد). || نامه هرچه باشد. || کاغذ. قرطس....
قرطاس
[قِ / قُ] (ع اِ) کاغذ. (منتهی الارب). صحیفه ای که بر آن نویسند. (اقرب الموارد). رجوع به مادهء قبل و نیز رجوع به کاغذ شود.