جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قدسی: (تعداد کل: 4)
قدسی
[قُ] (ص نسبی، اِ) فرشته. || روحانی. || صالح و نیکوکار.
- حدیث قدسی؛ حدیثی که خدا فرموده است بیرون از قرآن. برای تاریخچهء حدیثهای قدسی و ادعیهء سر رجوع به فهرست کتابخانهء دانشگاه ج1 ص130 - 133 و الذریعه ج1 ص278 و کلمهء حدیث در این لغتنامه شود.
- شاهد قدسی:ای...
- حدیث قدسی؛ حدیثی که خدا فرموده است بیرون از قرآن. برای تاریخچهء حدیثهای قدسی و ادعیهء سر رجوع به فهرست کتابخانهء دانشگاه ج1 ص130 - 133 و الذریعه ج1 ص278 و کلمهء حدیث در این لغتنامه شود.
- شاهد قدسی:ای...
قدسی
[قُ] (اِخ) (میر...) از شاعران و از مردم تفرش است. او راست:
از نگاه گرم من بر خود به صد دل عاشق است
دیده در آئینهء چشمم مگر رخسار خویش.
***
شوق نگذارد کزو یکبارگی دل برکنم
ورنه با این ناتوانی مردنم دشوار نیست.
***
زدن خنجر و مرهم طلبیدن ز رقیب
بر سر زخم دلم خنجر دیگر...
از نگاه گرم من بر خود به صد دل عاشق است
دیده در آئینهء چشمم مگر رخسار خویش.
***
شوق نگذارد کزو یکبارگی دل برکنم
ورنه با این ناتوانی مردنم دشوار نیست.
***
زدن خنجر و مرهم طلبیدن ز رقیب
بر سر زخم دلم خنجر دیگر...
قدسی
[قُ سی ی] (اِخ) دمشقی، الیاس بیک بن عبده بیک قدسی از نویسندگان است. وی به سال 1850 م. در دمشق به دنیا آمد و مبادی علوم را در مدرسهء بطریرکیهء دمشق فرا گرفت و پس از فراگرفتن زبان فرانسه به آتن رفت و لغت یونانی و علوم فلسفی را...