جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قتیل: (تعداد کل: 2)
قتیل
[قَ] (ع ص) کشته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل). مذکر و مؤنث در وی یکسان است. (منتهی الارب) (آنندراج) :
سرانگشتان صاحبدل فریبش
نه در حنّا که در خون قتیل است.سعدی.
و گر هلاک منت درخور است باکی نیست
قتیل عشق شهید است و قاتلش غازی.
سعدی.
ج، قَتلی. (منتهی الارب) (آنندراج): و...
سرانگشتان صاحبدل فریبش
نه در حنّا که در خون قتیل است.سعدی.
و گر هلاک منت درخور است باکی نیست
قتیل عشق شهید است و قاتلش غازی.
سعدی.
ج، قَتلی. (منتهی الارب) (آنندراج): و...
قتیل
[قَ] (اِخ) از اعلام است. (منتهی الارب).