جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قبابی: (تعداد کل: 5)
قبابی
[قِ بی ی] (ص نسبی) نسبت است به قباب. رجوع به قباب شود.
قبابی
[قِ بی ی] (اِخ) احمدبن لقمان بن عبدالله سمرقندی مکنی به ابوبکر و معروف به قبابی از راویان است. وی در ری و جز آنجا حدیث گفته و از ابی عبیده عبدالوارث بن ابراهیم بن ماهان عسکری روایت کند. ابن طاهر از او یاد کرده است. (معجم البلدان) (انساب سمعانی).
قبابی
[قِ بی ی] (اِخ) علی بن محمد بن علاء مکنی به ابوالحسن قبابی نیشابوری از راویان است. وی از محمد بن یحیی و اسحاق بن منصور و عبدالله بن هاشم و عماربن رجاء و جز ایشان روایت شنیده است و به سال 314 ه . ق. وفات یافته. حازمی از...
قبابی
[قِ بی ی] (اِخ) محمد بن محمود زاهد مکنی به ابوالعباس از محدثان است. وی از ابوحامد احمدبن محمد بن حسن شرقی و جز او روایت کند. (الانساب سمعانی).