جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه فساد: (تعداد کل: 2)

فساد

[فَ] (ع مص) تباه شدن. (ترجمان علامهء جرجانی) (منتهی الارب). ضد صلاح. (از اقرب الموارد). || به ستم گرفتن مال کسی را. || (اِمص) تباهی. (منتهی الارب). || خشکسال فاسد تباه. ج، فُسدی. (منتهی الارب). || گزند و زیان. || ظلم و ستم. (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء). || شرارت...

فساد

[فُسْ سا] (ع ص، اِ) جِ فاسد. (فرهنگ فارسی معین).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.