جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فریب: (تعداد کل: 2)
فریب
[فِ / فَ] (اِ) در زبان پهلوی فرپ(1)و همریشه است با فریفتن. (از حاشیهء برهان چ معین). عشوه و مکر و غافل شدن یا غافل کردن به خدعه. (برهان) :
توانی بر او کار بستن فریب
که نادان همه راست بیند وریب.بوشکور.
چنان دان که یکسر فریب است و بس
بلندی و پستی نماند...
توانی بر او کار بستن فریب
که نادان همه راست بیند وریب.بوشکور.
چنان دان که یکسر فریب است و بس
بلندی و پستی نماند...