جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه فروماندن: (تعداد کل: 1)

فروماندن

[فُ دَ] (مص مرکب) بی جنبش و حرکت شدن. (یادداشت بخط مؤلف). برجای ماندن از بیم یا حیرت :همگان بترسیدند و خشک فروماند. (تاریخ بیهقی). || عاجز گردیدن. (برهان). بازماندن. نتوانستن. درماندن :
چو پیش آرند کردارت به محشر
فرومانی چو خر بمیان شِلکا.رودکی.
به پیش اندر آورد رستم سپر
فروماند کافور پرخاشخر.فردوسی.
فروماند از...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.