جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه فروق: (تعداد کل: 6)

فروق

[فُ] (ع مص) پیش آمدن کسی را دو راهه. (منتهی الارب). پیش آمدن دو راه کسی را و پرسیدن او که کدام راه را رود. (از اقرب الموارد). || رمیدن شتر ماده و خر و برجستن از درد زه. (منتهی الارب). گرفتن مَخاض ناقه را و رمیدن و برجستن. ||...

فروق

[فُ] (ع اِ) جِ فریق. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).

فروق

[فَ / فَرْ رو] (ع ص) مرد ترسنده. (منتهی الارب). شدیدالفزع. (اقرب الموارد).

فروق

[فَ] (اِخ) جایی است یا آبی در دیار بنی سعد. (از معجم البلدان).

فروق

[فَ] (اِخ) جایی است در پائین هجر بسوی نجد و قومی در آن زیست میکنند. (از معجم البلدان).

فروق

[فَ] (اِخ) لقب شهر قسطنطنیه است. (از معجم البلدان).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.