جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه فرهود: (تعداد کل: 2)

فرهود

[فُ] (ع ص) مرد گرداندام درشت شتابزده. || مرد نازک پرگوشت. || کودک پرگوشت خوب صورت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (اِ) بچهء شیر. (منتهی الارب). ولدالاسد و این لغت عمانی است. (از اقرب الموارد). || برهء بزکوهی. (منتهی الارب). ولدالوعل. ج، فراهید. (اقرب الموارد). رجوع به فرهذ شود.

فرهود

[فُ] (اِخ) پدر بطنی است از ازد که آن را فراهید نامند. (منتهی الارب). رجوع به فراهید شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.