جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فرساییدن: (تعداد کل: 1)
فرساییدن
[فَ دَ] (مص) فرسودن. (یادداشت به خط مؤلف). فرسائیدن :
نه گشتِ زمانه بفرسایدش
نه این رنج و تیمار بگزایدش.فردوسی.
|| فرسوده شدن :
دو روز و دو شب روی ننمایدا
همانا ز گردش بفرسایدا.فردوسی.
چه گویی که فرساید این چرخ گردان
چو بی حد و مر بشمرد سالیان را.
ناصرخسرو.
رجوع به فرسائیدن شود.
نه گشتِ زمانه بفرسایدش
نه این رنج و تیمار بگزایدش.فردوسی.
|| فرسوده شدن :
دو روز و دو شب روی ننمایدا
همانا ز گردش بفرسایدا.فردوسی.
چه گویی که فرساید این چرخ گردان
چو بی حد و مر بشمرد سالیان را.
ناصرخسرو.
رجوع به فرسائیدن شود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.