جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فرب: (تعداد کل: 2)
فرب
[فَ رَ] (اِخ) از جملهء شهرهاست و نواحی علیحده دارد و از لب جیحون تا فرب یک فرسنگ است و چون آب خیزد نیم گردد و گاه باشد که تا فرب آب جیحون رسد. فرب مسجد جامع بزرگ دارد و دیوارها و سقف آن از خشت پخته کرده اند چنانکه...
فرب
[فَ رَ] (اِخ) رودخانه ای باشد بزرگ و عظیم. (برهان). رودی است به خراسان. (آنندراج). ظاهراً یکی از نهرهای بزرگ رود جیحون است که از کنار شهر فرب میگذشته است :
با سرشک عطای تو کس را
ننماید بزرگ رود فرب.عسجدی.
ایمنی و بیم دنیا هر دو با یکدیگرند
ریگ آموی است بیم و...
با سرشک عطای تو کس را
ننماید بزرگ رود فرب.عسجدی.
ایمنی و بیم دنیا هر دو با یکدیگرند
ریگ آموی است بیم و...