جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه غیب: (تعداد کل: 4)
غیب
[غَ] (ع مص) غایب شدن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). ناپدید شدن. (منتهی الارب). ناپدیدی. (مهذب الاسماء). دور شدن و جدا گردیدن از کسی. غَیبَت. غَیاب. غُیوب. مَغیب. (اقرب الموارد). || منحرف شدن از حق. گمراه شدن. غاب عن الرشد. (دزی ج2 ص232). || غش کردن. دچار غشوه شدن. ||...
غیب
[یَ] (ع اِ) جِ غابَه. (دزی ج2 ص232). رجوع به غابه شود.
غیب
[غَ یَ] (ع ص، اِ) جِ غائب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). فتحهء یاء غَیَب بسبب تشبیه آن به «صَیَد» مصدر «اصاد یصید» است، چه رواست که آن را مصدر فرض کنند اگرچه جمع است. (از منتهی الارب). رجوع به غائب شود.
غیب
[غُیْ یَ] (ع ص، اِ) جِ غائب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به غائب شود.