جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه غوی: (تعداد کل: 3)

غوی

[غَ وَنْ / غَ وا] (ع مص) ناگوارد کردن شیر شتربچه را و هلاک شدن از آن. یا سیر نشدن از شیر مادر، یا لاغر گردیدن و قریب به هلاکت رسیدن. (منتهی الارب). || (ص) منفرد. تنها. یقال: بت غَویً و غویّاً و مُغویاً؛ یعنی شب بروز آوردم تنها و...

غوی

[غَ وی ی](1) (ع ص) بیراه. (دهار) (مهذب الاسماء). گمراه. (غیاث اللغات) (منتهی الارب). ضالّ. پیرو خواهش نفس. (المنجد). گمره. ج، غویّون. (مهذب الاسماء) :
جز نیکویی پذیره نیاید ترا گذر
در رسم و خوی تو سخن دشمن غوی.
فرخی.
سخاوت تو و رای بلند و طالع و طبع
نه منقطع نه مخالف نه منکسف...

غوی

[غَ وی ی] (اِخ) از اعلام است. (منتهی الارب). از نامهاست. (تاج العروس).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.