جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه غنیه: (تعداد کل: 6)
غنیه
[غُنْ یَ] (ع اِمص) بی نیاز شدن. (دهار). توانگر شدن و بی نیاز شدن. (المصادر زوزنی). توانگری و بی نیازی. (منتهی الارب). اسم مصدر است بمعنی غِنی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). مالداری و توانگری. (آنندراج) :
غنیهء بی مال خوان و صحت بیمار.سوزنی.
|| مقیم شدن و زیستن. (المصادر زوزنی). مقیم شدن....
غنیهء بی مال خوان و صحت بیمار.سوزنی.
|| مقیم شدن و زیستن. (المصادر زوزنی). مقیم شدن....
غنیه
[غَ نی یَ] (ع ص) تأنیث غَنیّ. رجوع به همین کلمه شود.
غنیه
[غُ نَیْ یَ] (اِخ) از اعلام است. (منتهی الارب).
غنیه
[غَ نی یَ] (اِخ) الاعرابیه. شاعره ای عرب بود. رجوع به البیان و التبیین جاحظ ج3 ص35 و 36 شود.
غنیه
[غَ نی یَ] (اِخ) اُمّاُلحُمارِس. نام یکی از زنان فصیحهء عرب. رجوع به فهرست ابن الندیم چ مصر 1348 ه . ق. ص70 شود.
غنیه
[غَ نی یَ] (اِخ) ام الهیثم. یکی از زنان فصیحهء عرب بود. (از فهرست ابن الندیم چ مصر 1348 ه . ق. ص 76).