جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه غبارآلود: (تعداد کل: 1)

غبارآلود

[غُ] (ن مف مرکب)(1) غبارآلوده. آلوده به غبار. گردناک. دارای غبار: مُغبر. اغبر. غبراء. مقتم(2) :
شده شیرین در آن راه از بس اندوه
غبارآلود چندین بیشه و کوه.نظامی.
قدم گرچه غبارآلود دارم
به دیدار تو دل خشنود دارم.نظامی.
(1) - Poudreux. (2) - رجوع به دیوان ناصرخسرو چ تقوی ص 274 شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.