جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عید: (تعداد کل: 2)
عید
(ع اِ) خوی گرفته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). || هرچه بازآید از اندوه و بیماری و غم و اندیشه و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || موسم. (اقرب الموارد). || روز فراهم آمدن قوم. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). هر روز که در...
عید
(ع اِ) جِ عاده. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به عاده شود.