جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عیانه: (تعداد کل: 3)
عیانه
[نَ] (ع مص) خبر آوردن برای قوم. || جاسوس و عین شدن بر قوم. (از اقرب الموارد). دیدبانی کردن. (دهار): بعثنا عیانهً؛ جاسوس فرستادیم تا خبر آرد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || چشم زخم شدن. (آنندراج).
عیانه
[نَ] (اِخ) موضعی است در دیار بنی حارث بن کعب بن خزاعه، و نام آن در شعر مسیب بن علس آمده است. رجوع به معجم البلدان شود.
عیانه
[عُ نَ] (اِخ) قلعه ای است به یمن. (منتهی الارب). قلعه ای است از قلاع ذمار در یمن ازآنِ فرزندان عمران بن زید. (از معجم البلدان).