جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه عنتری: (تعداد کل: 2)

عنتری

[عَ تَ] (ص نسبی) منسوب به عنتر. کسی که عنتر را به بازی وادارد و از این راه روزی خورد. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به عنتر شود. || منسوب به عنتره است. و آنان جماعتی هستند از فرزندان عبدالملک بن هارون بن عنتره از اهالی کوفه که مشهورترین آنان ابوالحسن...

عنتری

[عَ تَ] (اِخ) نام وی محمد بن مجلی بن صائغ جزری و کنیه اش ابوالمؤید و شهرتش عنتری است. وی طبیب و حکیم و فلسفه دان و ادیب بود و شعر نیز نیکو می سرود. او از اهالی الجزیره، بین دجله و فرات بود و در ابتدا به جمع آوری...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.