جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه علویه: (تعداد کل: 5)

علویه

[عَ لَ وی یَ] (ع ص نسبی) مؤنث علویّ. (اقرب الموارد). رجوع به علوی شود. زنی که از اولاد علی بن ابی طالب (ع) باشد. (از ناظم الاطباء). سیده.

علویه

[عِلْ وی یَ / یِ] (از ع، ص نسبی)تأنیث عِلوی. رجوع به عِلوی و عَلویه و عِلویین شود.
- علم آثار علویه؛ علم به امطار و ریاح و رعود و بروق و شهب و نیازک و امثال آن، و آن یکی از اقسام علوم طبیعیهء قدما باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا).

علویه

[عَ لَ وی یَ / یِ] (ص نسبی) مؤنث علوی، منسوب به علی، بمعنای لغوی کلمه که بلند و برتر است.
-کواکب علویه؛ زحل و مشتری و مریخ. (از اقرب الموارد). اما در تداول فارسی زبانان ضبط کلمه، عِلْویه تأنیث عِلوی است. و کواکب عِلویه زحل و مشتری و مریخ دانسته...

علویه

[عَ لَ وی یَ] (اِخ) دهی است کوچک از دهستان ندوشن بخش خضرآباد شهرستان یزد واقع در 19 هزارگزی جنوب باختری خضرآباد و هزار و پانصدگزی راه ندوشن. ناحیه ایست کوهستانی دارای آب و هوای معتدل و مالاریائی. سکنهء آن 75 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول...

علویه

[عُلْ وی یَ / یِ] (از ع، ص نسبی)مونث عُلوی. رجوع به علوی شود.
- جواهر علویه؛ ستارگان. (ناظم الاطباء).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.