جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه علوی: (تعداد کل: 45)

علوی

[عُلْ / عِلْ / عَلْ] (از ع، ص نسبی)منسوب به «علو» خلاف سفل. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || ملک و فرشته. (برهان) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). || کوکب. (غیاث) (برهان). سیاره. (ناظم الاطباء). || بالا. بالاتر. (دزی از چهارمقاله حاشیهء ص11). بلندی و سمائی ضد سفلی، که منو...

علوی

[عُ وی ی] (ص نسبی) منسوب به «عالیهء» نجد (برخلاف قیاس). رجوع به «عالیه» و عالی شود. و در شعر مراربن منقذ فقعسی آمده است :
اذا هب علوی الریاح وجدتنی
کأنی لعلوی الریاح نسیب.
(از معجم البلدان).
و نیز رجوع به منتهی الارب و اقرب الموارد شود.

علوی

[عُلْ] (اِخ) مصطفی. وی از فضلای مصر است که در سال 1267 ه . ق. متولد شد و در 1302 ه . ق. در سن سی وپنج سالگی درگذشت. او راست: الثمره الوافیه، در علم جغرافی. (از معجم المؤلفین ج12 ص265 از هدیه العارفین ج2 ص449 و معجم المطبوعات ص1754...

علوی

[عَلْ وا] (اِخ) نام اسبی است. (منتهی الارب).

علوی

[عَ لَ] (ص نسبی) منسوب به علی. رجوع به علی شود. کسی که از اولاد علی بن ابی طالب (ع) باشد. (ناظم الاطباء). مصطلح آن است که کسی را که از اولاد علی و فاطمه (ع) باشد علوی گویند. (از غیاث اللغات) (آنندراج) : چون کار آل برمک بالا گرفت......

علوی

[] (اِخ) متوفی در سال 993 ه . ق. او را دیوانی است به ترکی. و در کتاب زبده الاشعار، 68 بیت از وی نقل شده است.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) دهی است از دهستان مشهد اردهار بخش قمصر شهرستان کاشان واقع در 58 هزارگزی شمال باختری قمصر، در سر راه فرعی کاشان به مشهد اردهار. ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر. سکنهء آن 400 تن است. آب آن از دو رشته قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و...

علوی

[عَ لَ] (اِخ) دهی است از دهستان تُرک شهرستان ملایر واقع در 33 هزارگزی شمال خاوری شهر ملایر و 21 هزارگزی خاور راه شوسهء ملایر به همدان. ناحیه ایست جلگه، و دارای آب و هوای معتدل و مالاریایی. سکنهء آن 1088 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول...

علوی

[عَ لَ] (اِخ) ده مخروبه ایست از بخش سمیرم بالا از شهرستان شهرضا. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج10).

علوی

[] (اِخ) ابن سیداحمدبن عبدالرحمان سقاف شافعی. رجوع به علوی سقاف شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) احمدبن ابوبکربن سمیط. از متصوفه است و او راست: منهل الورّاد من فیض الامداد بشرح ابیات القطب عبدالله بن علوی الحداد. (از معجم المؤلفین ج1 ص176 از فهرس التصوف ص48).

علوی

[عَ لَ] (اِخ) احمدبن زین بن علوی بن احمد. از متصوفهء حضرموت. رجوع به علوی حبشی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) احمدبن زین العابدین. او راست: مناهج الاخبار فی شرح الاستبصار، که در سال 1039 ه . ق. آن را به پایان رسانده است. (از معجم المؤلفین ج1 ص229 از اعیان الشیعه ج32 ص410).

علوی

[عَ لَ] (اِخ) جعفربن محمد بن جعفربن حسن بن جعفربن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب. رجوع به علوی بغدادی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) حسن بن حمزه بن علی بن عبدالله بن محمد بن حسن بن حسین علوی طبری مرعشی. رجوع به علوی مرعشی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) حسن بن علی بن داود علوی صنعانی مؤیدی زیدی. رجوع به علوی زیدی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) حسن بن محمد بن احمدبن یحیی زیدی. رجوع به علوی یمنی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) حسن بن محمد بن یحیی بن حسن بن جعفر حسینی. رجوع به علوی بغدادی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) حسین بن محمد بن عبدالله مکنی به ابوعلی. رجوع به حسین حسنی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) سلیمان بن ابراهیم بن عمر علوی تعزی یمنی، مکنی به ابوالربیع، و ملقب به نفیس الدین. رجوع به علوی تعزی شود.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.