جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عقیق: (تعداد کل: 4)
عقیق
[عَ] (ع اِ)(1) مهره ای است سرخ رنگ که در یمن یافته شود، و جنسی است از آن که در سواحل دریای روم خیزد، تیره رنگ مانند آب که از گوشت نمکزده رود و در آن خطوط سپید خفی می باشد. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سنگ سرخ، و...
عقیق
[عَ] (اِخ) وادیی است نزدیک مدینه. و موضعی است به مدینه و به یمامه و به طائف و به تهامه و به نجد و شش موضع دیگر. ج، أعقّه. (از منتهی الارب). نام چند وادی است در بلاد عرب، از آن جمله است: عقیق عارض یمامه، که وادی وسیعی است...
عقیق
[عَ] (اِخ) قریه ای است در نزدیکی سواکن از ساحل بحر، در بلاد بجاه. محصول آن تمر هندی است. و بر این لغت «ال» داخل نشود. (از معجم البلدان).
عقیق
[عَ] (اِخ)آبی است از آن بنی جعده و بنی جرم. در زمان پیامبر (ص) بر سر این آب بین این دو قبیله اختلاف رخ داد و پیغمبر حکم داد که از آن بنی جرم است. (از معجم البلدان).