جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عقیب: (تعداد کل: 4)
عقیب
[عَ] (ع ص، اِ) در پی کننده، و پس دیگری آینده. (منتهی الارب). پیرو و آنچه پس باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). دنبال. دنباله. (فرهنگ فارسی معین). معاقب؛ یعنی در پس آینده و به دنبال آینده. و گفتهء فقها «یفعل ذلک عقیب الصلاه» بتقدیر محذوف است یعنی «فی وقت عقیب وقت...
عقیب
[عُ قَ] (اِخ) از صحابیان است. (از منتهی الارب).
عقیب
[عُقْ قَ] (ع اِ) مرغی است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (اِخ) نام موضعی است. (از منتهی الارب).
عقیب
[عُ قَیْ یِ] (ع اِ مصغر) مصغر عُقاب؛ یعنی عقاب کوچک. (ناظم الاطباء). و رجوع به عقاب شود.