جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه عظیمی: (تعداد کل: 2)

عظیمی

[عَ] (حامص) عظیم بودن. بزرگ بودن. || کلانی. || بسیاری. || عظیم بودن نبض : از بهر آنکه طبیعت جویان مراد باشد و نبض هم بدین سبب میل به عظیمی دارد. (ذخیرهء خوارزمشاهی). رجوع به عظیم شود.

عظیمی

[عَ] (اِخ) (483 - 556 ه .ق.) محمد بن علی بن محمد بن احمدبن نزار تنوخی جلی، مکنی به ابوعبدالله و مشهور به عظیمی. از فاضلان حلب و مدرسان آنجا بود. و با ابن عساکر و سمعانی صحبتی داشت. او راست: تاریخ العظیمی، که ابن خلکان از آن استفاده کرده...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.