جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عطاس: (تعداد کل: 5)
عطاس
[عَطْ طا] (ع ص) عطسه دهنده. (منتهی الارب) (آنندراج).
عطاس
[عُ] (ع مص) عطسه دادن. (از منتهی الارب) (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). عطسه آمدن کسی را. (از اقرب الموارد). || دمیدن صبح. (منتهی الارب). دمیدن و روشن شدن صبح. (از اقرب الموارد). || مردن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عَطس. رجوع به عَطس شود.
عطاس
[عُ] (ع اِ) عطسه. (منتهی الارب) (دهار) (از غیاث اللغات). هوایی است که با فشار از بینی خارج می شود به همراه صدائی که شنیده می شود. (از اقرب الموارد). صبر. اشنوشه. شنوشه. خفه. و در حدیث است که پیغمبر (ص) کان یحب العطاس و یکره التثاؤب؛ یعنی عطسه را...
عطاس
[عَطْ طا] (اِخ) (علی...) ابن حسن بن عبدالله حضرمی. ادیب و شاعر قرن دوازدهم هجری. رجوع به علی عطاس شود.