جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه عرب: (تعداد کل: 14)

عرب

[عِ] (ع اِ) گیاه بهمی خشک. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد).

عرب

[عَ رَ] (ع مص) شادمان گردیدن. || آماسیدن و ریمناک گردیدن. || باقی ماندن نشان زخم بعد به شدن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (از آنندراج). || تباه گردیدن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (تاج المصادر). || بسیار آب گردیدن چشمه و چاه. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). || تغییر...

عرب

[عَ رَ] (ع اِمص) شادمانی. (آنندراج). عَرب. (منتهی الارب). || فساد معده. || (ص، اِ) آب صافی بسیار. (منتهی الارب).

عرب

[عُ] (اِخ) عَرَب. مردم تازی شهرباش، یا عام است خلاف عجم، یؤنث. (منتهی الارب). رجوع به عَرَب و عربستان شود.

عرب

[عَ رَ] (اِخ) دسته ای از مردم خلاف عجم، و مراد از عجم هر کسی است که غیر عرب باشد از فرس و ترک و فرنگ و جز آنها و لفظ عرب مؤنث است بر تأویل طائفه: یقال عرب العاربه و العرب العرباء. ج، اَعرُب، عُروب. و گفته شده است...

عرب

[عَ رَ] (ع اِ) آب بسیار صافی. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (از قطر المحیط).

عرب

[عَ رَ] (اِخ) میرزا صالح بن سیدحسن موسوی حائری تهرانی مشهور به عرب و داماد. فقیه و از سوی علماء امامیهء اوائل قرن چهارده بود. به سال 1303 ه . ق. درگذشت. کتابی در اجتهاد و تقلید نگاشته است. (از ریحانه الادب ج3 ص75).

عرب

[عَ رَ] (اِخ) طایفه ای از طوائف فارس است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص104).

عرب

[عَ رَ] (اِخ) از ایلات خمسهء فارس است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص86).

عرب

[عَ رَ] (اِخ) شعبه ای از هفت لنگ بختیاری است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص73).

عرب

[عَ رَ] (اِخ) دهی است از بخش حومهء شهرستان بجنورد. کوهستانی و معتدل و 563 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات بنشن، انگور و شغل مردم مالداری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج9).

عرب

[عَ رَ] (اِخ) دهی است از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس ناحیه ای است کوهستانی هوای آن معتدل است 230 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات. حبوبات. لبنیات ابریشم است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان پارچه ابریشم بافی...

عرب

[عَ رَ] (اِخ) دهی است از دهستان اربعه بالا (علیا) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. ناحیه ای است کوهستانی. هوای آن معتدل است 182 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه فیروزآباد تأمین میشود. محصولات آن غلات و برنج است. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج7).

عرب

[عَ رِ] (ع اِمص) تیزی معده. (منتهی الارب).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.