جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عراب: (تعداد کل: 3)
عراب
[عَ] (ع اِ) بار درختی است که از پوست آن رسن سازند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). حمل الحزم و هو شجر یفتل من لحائه الحبال. (اقرب الموارد). || بانگ اشترمرغ. (مهذب الاسماء).
عراب
[عَرْ را] (ع ص) سازنده غلاف پستان گوسفند. (منتهی الارب). || نزد نصاری کفیل مورد اعتماد را گویند. و کفیله را عرابه گویند. (از اقرب الموارد). || عامل العرابات؛ آنکه عرّابه سازد. این کلمه سریانی است. (از اقرب الموارد).