جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عدیل: (تعداد کل: 2)
عدیل
[عَ] (ع ص، اِ) مثل. مانند. همتا. همانند. (اقرب الموارد) (قطرالمحیط). ج، عُدَلا. || هم کجاوه. (از اقرب الموارد). دو کس که هر دو جانب یک کجاوه نشینند هر یکی مر دیگری را عدیل باشد. (آنندراج) (غیاث اللغات). || برابر در قدر و مرتبت. (غیاث اللغات). || هم شأن. هم...
عدیل
[عُ دَ] (اِخ) ابن فرج. شاعر است. (منتهی الارب).