جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه عتیق: (تعداد کل: 10)

عتیق

[عَ] (ع ص) آزادشده. ج، عُتُق، عُتقاء. (منتهی الارب). بنده آزاد. (اقرب الموارد). || قدیم از هر چیزی و گویند رجل عتیق؛ یعنی قدیم. (اقرب الموارد از ابوعبید). || بهترین از هر چیزی. (اقرب الموارد) || گرامی. آزاد برگزیده. (منتهی الارب). || مرد نیکوروی تازه رخسار بعد خشونت و درشتی....

عتیق

[عَ] (ع ص) دیرینه و کهنه. (اقرب الموارد) (از آنندراج). || آزاد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). ج، عُتُق، عُتقاء، یقال عبد عتیق و امه عتیق.

عتیق

[عَ] (اِخ) لقب ابوبکربن ابی قحافه است. رجوع به ابوبکر شود.

عتیق

[عُ تَ] (اِخ) ابن احمدبن حامد. محدث است.

عتیق

[عُ تَ] (اِخ) ابن عامربن سبیع. محدث است. (منتهی الارب).

عتیق

[عَ] (اِخ) ابن عبدالله مصری. محدث است. (منتهی الارب).

عتیق

[عُ تَ] (اِخ) ابن محمد جرشی. محدث است. (منتهی الارب).

عتیق

[عَ] (اِخ) ابن موسی. محدث است. (منتهی الارب).

عتیق

[عَ] (اِخ) ابن هشام. محدث است. (منتهی الارب).

عتیق

[عَ] (اِخ) ابن یعقوب. محدث است. (منتهی الارب).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.