جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه عباس: (تعداد کل: 18)

عباس

[عَبْ با] (ع ص) صیغهء مبالغه. بسیار ترش روی. (از اقرب الموارد). || (اِ) شیر بیشه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). || شیری که شیران از او بگریزند. (از اقرب الموارد).

عباس

[عَبْ با] (اِخ) شاه عباس اول. رجوع به عباس اول شود.

عباس

[عَبْ با] (اِخ) شاه عباس دوم. رجوع به عباس دوم شود.

عباس

[عَبْ با] (اِخ) شاه عباس سوم. رجوع به عباس سوم شود.

عباس

[عَبْ با] (اِخ) ابن احنف بن اسود الحنفی الیمامی، مکنی به ابوالفضل. یمانی الاصل است. او راست: دیوانی معروف به دیوان احنف. رجوع به ابوالفضل ابی احنف شود.

عباس

[عَبْ با] (اِخ) ابن سهل بن سعد تابعی است. (منتهی الارب). و رجوع به مجمل التواریخ ص 306 شود.

عباس

[عَبْ با] (اِخ) ابن عباده بن نضله از بنی سالم بن عوف. یکی از 70 تن است که در عقبه با حضرت رسول بیعت کرد. وی در جنگ احد شهید شد. (از تاریخ گزیده صص 236 - 238).

عباس

[عَبْ با] (اِخ) ابن عبدالجلیل بن عبدالرحمان التغلبی. امیر یمانی. اصل او از جبل ذخر است و امارت زبید و عدن یافت. وی را همت عالی بود و ثروت بسیاری داشت از جمله آثار نیک او مسجدی است در ابیات حسین و مسجد قریهء سلامه و مدرسه ای در ذخر....

عباس

[عَبْ با] (اِخ) ابن عبدالله المأمون بن هارون الرشید. وی به سال 213 ه . ق. از جانب پدر خود ولایت جزیره و سرحدات را یافت و بعد از مرگ مأمون با خلافت معتصم مخالفت کرد و به دست وی گرفتار شد و تحت شکنجه قرار گرفت و در سال...

عباس

[عَبْ با] (اِخ) ابن عبدالله شیبانی. یکی از والیان هرات بعد از درگذشت عبدالله طاهر است. (تاریخ خاندان طاهری ص 166).

عباس

[عَبْ با] (اِخ) ابن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف. از بزرگان قریش در عصر جاهلیت و اسلام بود و جد خلفای عباسی است. پیغمبر (ص) در وصف وی گوید که وی بخشنده ترین مردم قریش بود. با خویشان خود حسن سلوک داشت و در عقل و ذکاوت معروف بود. با...

عباس

[عَبْ با] (اِخ) ابن فرج الریاشی البصری. از لغویان و روات و مورخان عرب بود. وی به سال 177 ه . ق. در بصره متولد شد و به سال 257 در فتنهء صاحب الزنج به قتل رسید. او راست: کتاب الخیل و کتاب الابل و ما اختلف اسماؤه من کلام...

عباس

[عَبْ با] (اِخ) ابن فرناس. از مخترعین اندلس و از مردم قرطبه است و ظاهراً وی در عصر خلیفه عبدالرحمان دوم می زیسته است. (قرن نهم میلادی). وی اولین کسی است که صنعت شیشه و سنگ تراشی را در اندلس بوجود آورد و آلتی درست کرد بنام المثقال لمعرفه الاوقات...

عباس

[عَبْ با] (اِخ) ابن فضل الانصاری الواقفی. یکی از قضاه و رجال حدیث و عالم به قراآت و شعر بود. مولد او بصره است و در زمان خلافت رشید قضاوت موصل یافت. وی به سال 186 ه . ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی). و رجوع به موشح ص268 شود.

عباس

[عَبْ با] (اِخ) ابن محمدالهاشمی. از حفاظ حدیث و ثقات است. او را کتابی است در رجال که از یحیی بن معین حکایت کرده است. (از الاعلام زرکلی).

عباس

[عَبْ با] (اِخ) ابن مرداس بن ابی عامر السلمی. از مردم مضر و از شعرا و فرسان عرب و از عقیق بود. جاهلیت و اسلام را درک کرد. و پیش از فتح مکه اسلام آورد و در جنگهای اسلام شرکت کرد. سپس به قوم خود بازگشت و به سال 18...

عباس

[عَبْ با] (اِخ) ابن ملک المجاهد علی بن مؤید داودبن المظفر یوسف الرسولی الغسانی الجفنی ملقب به الملک الافضل. از پادشاهان دولت رسولی یمن و از مورخان بزرگ است و لقب ضرغام الدین یافت. وی بعد از مرگ پدر خود به سال 764 ه . ق. ولایت یافت و از...

عباس

[عَبْ با] (اِخ) ابن موسی بن عیسی العباسی الهاشمی. به سال 198 ه . ق. از جانب مأمون ولایت مصر یافت و به سال 199 بدانجا رفت و مستقر شد... و در همان سال مسموم گردید و درگذشت. (از الاعلام زرکلی).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.