جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عام: (تعداد کل: 2)
عام
[عام م] (ع ص، اِ) مقابل خاص. (منتهی الارب) (المنجد) (اقرب الموارد). || همگانی. همگان. تمام مردم. (منتهی الارب) (آنندراج) :
ناممکن است این سخن بر خاص
لفظی است این در میانهء عام.فرخی.
مجوی از وحدت محضش برون از ذات او چیزی
که او عامست و ماهیات خاص اندر همه اشیاء.
ناصرخسرو.
و آگاه کن ای...
ناممکن است این سخن بر خاص
لفظی است این در میانهء عام.فرخی.
مجوی از وحدت محضش برون از ذات او چیزی
که او عامست و ماهیات خاص اندر همه اشیاء.
ناصرخسرو.
و آگاه کن ای...
عام
(ع اِ) سال. ج، اَعوام. (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد) (غیاث اللغات) (آنندراج) (منتهی الارب) :
تا عام نام سال بود شهر نام ماه
اقبال را نظر بسوی شهر و عام نیست.
تا عام نام سال بود شهر نام ماه
اقبال را نظر بسوی شهر و عام نیست.