جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه عاد: (تعداد کل: 4)

عاد

(ع اِ) مردم. یقال: ماأدری أی عاد هو؛ أی أیّ الناس؛ یعنی ندانم که چه مردست او. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء).

عاد

(اِخ) قومی که هود (ع) به رسالت ایشان آمد و ایشان از نسل عادبن نوح بودند از باعث نافرمانی حق بطوفان باد هلاک شدند. (از آنندراج) (غیاث اللغات). و اولین قبیلهء عرب بائده را عاد گفته اند و آنان فرزندان عادبن عوص بن ارم بن سام بن نوح (ع) بودند...

عاد

[عادد] (ع ص، اِ) عددی که عدد دگر را تجزیه کننده باشد. مانند سه که عاد نه است، و چهار که عاد دوازده است و پنج که عاد پانزده است. (نفائس الفنون).

عاد

(اِخ) ابن عوص بن ارم بن سام بن نوح. جدی جاهلی است. گویند وی در بابل بود سپس با عائلهء خود به یمن رفت و در احقاف بین یمن و عمان از بحرین تا حضرموت اقامت کرد. او و فرزندان او در آن سرزمین تمدنی بوجود آوردند. از آثار آنان...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.