جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه طویله: (تعداد کل: 3)
طویله
[طَ لَ / لِ] (از ع، ص) تأنیث طویل. زن درازبالا. (منتهی الارب): قصیره ای از طویله؛ مختصری از مطول. خرمائی از خرمابنی. || (اِ) رشته. سمط :
دوات را غرضی بود و همچنین غرض است
در آن طویلهء گوهر که یافتی ز پدر.فرخی.
ز رنگ و بوی همه خیره گشته دیدهء عقل
ز...
دوات را غرضی بود و همچنین غرض است
در آن طویلهء گوهر که یافتی ز پدر.فرخی.
ز رنگ و بوی همه خیره گشته دیدهء عقل
ز...
طویله
[طَ لَ] (اِخ) دهی از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون در 64 هزارگزی خاور فهلیان و دامنهء خاوری کوه طویله. معتدل و مالاریائی با 280 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و قالی بافی. راه آن مالرو است. (فرهنگ...
طویله
[طَ لَ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان بهمئی گرمسیر بخش کهکیلویهء شهرستان بهبهان در 13 هزارگزی شمال باختری لک لک مرکز دهستان و 42 هزارگزی شمال خاوری شوسهء جایزان به آغاجاری با 40 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج6).