جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه طفیلی: (تعداد کل: 2)
طفیلی
[طُ فَ / فِ] (ص نسبی، اِ) مهمان ناخوانده. (دهار). ناخوانده ای که به همراه به مهمان خوانده درآید. آنکه بی دعوت همراه میهمانان درآید. آنکه ناخوانده به مهمانی رود. (منتخب اللغات). منسوب به طفیل الاعراس یا طفیل العرائس یعنی طفیل بن زلال کوفی که به مهمانیها ناخوانده رفتی. انگل....
طفیلی
[طُ فَ] (اِخ) اصلش از ملوکان جهانشاه پادشاه است. اوقات به بنائی میگذرانید. این بیت از اوست:
در باغ نوشکفته نه آن غنچهء گل است
بر چوب کرده گل سر خونین بلبل است.
(تحفهء سامی ص139).
در باغ نوشکفته نه آن غنچهء گل است
بر چوب کرده گل سر خونین بلبل است.
(تحفهء سامی ص139).