جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه طریقه: (تعداد کل: 3)
طریقه
[طِرْ ری قَ] (ع اِمص) سستی. (منتهی الارب) (آنندراج). الرخاوه و اللین. (اقرب الموارد). و منه المثل: تحت طریقتک لَعِنْدَأوه؛ یعنی در تحت سستی و انقیاد تو مکر و فریب است. (منتهی الارب). و رجوع به اقرب الموارد شود. || (ص) زمین نرم. (منتهی الارب). السهله من الاراضی. (اقرب الموارد).
طریقه
[طَ قَ] (ع اِ) راه. طریق. || حالت که بر آن باشی. یقال: مازال فلان علی طریقه واحده؛ ای علی حاله واحده. (منتهی الارب) (آنندراج). || عادت. خو. دأب. سنت. شیوه. نمط. || مسلک. مذهب. (منتهی الارب) (آنندراج) :
نه در طریقهء رندی حریص باید بود
نه در صلاح و ورع اقتحام...
نه در طریقهء رندی حریص باید بود
نه در صلاح و ورع اقتحام...