جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه طراد: (تعداد کل: 10)

طراد

[طِ] (ع اِ) نیزه ای کوتاه که بدان شکار کنند. (منتهی الارب). نیزه ای خُرد. یا عام است. (منتهی الارب) (آنندراج): بر اثر ایشان صدوسی غلام... بگذشتند، با سه سرهنگ سرای و سه علامت شیر، و طِرادها برسم غلامان سرای بر اثر ایشان. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 272). فرمود...

طراد

[طِ] (ع مص) حمله آوردن بر یکدیگر. (منتهی الارب) (آنندراج). مطارده :و از آنجا بر نیت ترتیب جهاد، با مردان جلاد، ابنای طعان و طراد روان شد. (جهانگشای جوینی). || (اِ) جنگ. حمله. (دزی).

طراد

[طَرْ را] (ع ص، اِ) کشتی خرد شتابرو. (منتهی الارب) (آنندراج). سخت راننده. || قایق (بیضی شکل بخلاف قُفَّه که مدور است). || جای فراخ. سطح هموار وسیع. || آنکه قرائت را بر مردمان دراز کند که گویا طول قرائت مردمان را میراند. (منتهی الارب) (آنندراج). من یطول علی الناس...

طراد

[طَرْ را] (اِخ) نام جماعتی. (منتهی الارب) (آنندراج).

طراد

[طَرْ را] (اِخ) ابن دُبیس الاسدی. از فرمانروایانی بود که فرمانروائی جزیرهء دبیسیهء (نزدیک خوزستان) را از پدران خویش بطریق ارث داشته، منصوربن حسین الاسدی را با وی محاربه ای پیش آمد و از این رو در امر فرمانروائی او سستی رخ داد و از جزیرهء مزبوره بیرون شد، و...

طراد

[طُرْ را] (اِخ) ابن علی بن عبدالعزیز، ابوفراس السلمی الدمشقی، المعروف بالبدیع. وی نحوی و نویسنده ای ادیب و در نظم و نثر سرآمد بود. از اشعار اوست:
قیل لی لم جلست فی آخر القو
مِ و انت البدیع رب القوافی
قلت آثرته لان المنادی -
ل یری طرزها علی الاطراف
و نیز او راست:
یا...

طراد

[طَرْ را] (اِخ) اسعدبن ابراهیم. وی بسال 1835 م. در بیروت قدم به عرصهء وجود نهاد و در مدرسهء امریکائیان به آموختن علوم پرداخت و با شیخ ناصیف یازجی رفت و آمد بسیار داشت. او را چندین قصیده است که در روانی و استواری آن قصائد را به پیروی و...

طراد

[طَرْ را] (اِخ) نجیب بن ابراهیم بن متری طراد. خانوادهء طراد بتوانگری در مال و رجال از عهدی قدیم در بیروت شهرتی بسزا داشتند نجیب ابراهیم بسال 1895 م. در بیروت ولادت یافت و مبادی لغت عرب را در مدرسهء القدیس جاورجیوس که مؤسسهء روم ارتودکس میباشد فراگرفت و سپس...

طراد

[طَرْ را] (اِخ) ابن محمد بن علی الهاشمی الزینبی البغدادی العباسی الهاشمی. وفات وی بسال 491 ه . ق. بوده. او راست: کتابی به نام عوالی که معروف است به عوالی ابوالفوارس. (کشف الظنون ج 2).

طراد

[طَرْ را] (اِخ) موضعی است. (منتهی الارب) (آنندراج). نام جایگاهی است که ذکر آن در شعر اسودبن یعفر آمده است. (معجم البلدان ج 6 ص37).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.