جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه طرابلسی: (تعداد کل: 6)
طرابلسی
[طَ بُ لُ] (اِخ) برهان الدین ابراهیم بن ابی بکربن الشیخ علی الطرابلسی الحنفی نزیل القاهره. ولادت او بسال 843 ه . ق. و وفات وی در 922 ه . ق. بوده است. او راست: الاسعاف فی الاحکام الاوقاف (فقه حنفی) مختصری است که دو کتاب وقف هلال و خصاف...
طرابلسی
[طَ بُ لُ] (اِخ) القاضی سعدالدین عزالمؤمنین ابوالقاسم عبدالعزیزبن تحریربن عبدالعزیزبن البراج. رجوع به ابن برّاج شود.
طرابلسی
[طَ بُ لُ] (اِخ) الشیخ عبدالغنی الفاروقی الطرابلسی. او راست: اشراق الانوار فی اطلاق العذار. این کتاب در ادب است که بسال 1268 ه . ق. تألیف و طبع هم شده است. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1287).
طرابلسی
[طَ بُ لُ] (اِخ) علی علاءالدین ابوالحسن علی بن خلیلی الطرابلسی الحنفی، قاضی القدس الشریف. ولادتش بسال 844 ه . ق. بوده، او راست: معین الحکام فیما یتردد بین الخصمین من الاحکام (فقه حنفی) این کتاب بر سه بخش و تمامی در علم قضاء است. 1 - در مقدمات این...
طرابلسی
[طَ بُ لُ] (اِخ) مصطفی بن محمد بن ابراهیم بن ذکری الطرابلسی المغربی. او راست: دیوان شعری که در مطبعهء عبدالرزاق بسال 1310 ه . ق. بطبع رسیده است. دیگر شرح قصیدهء ابن ذکری که در علم میقات است و آن در شهر فاس چاپ شده است. (معجم المطبوعات ج1...
طرابلسی
[طَ بُ لُ] (اِخ) السید محمد بن ابراهیم الحسینی الطرابلسی. او راست: تفسیر الحسینی که جزء اول آن به آخر سورهء بقره پایان یافته، و در طرابلس شام بسال 1332 ه . ق. چاپ شده است. (معجم المطبوعات ج 1 ستون 774).