جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه طالب: (تعداد کل: 7)
طالب
[لِ] (ع ص) جوینده. جویا. جویان. خواهنده. خواهان. خواستار. خواستگار. خواهشمند. طلبکار. (منتهی الارب). طلوب. مُلتمس. ج، طالبون، طالبین، طُلاّب، طلب، طلبه و طُلَّب :
من طالب خنج و تو شب و روز
اندر پی کشتنم چرائی.عنصری.
طالب و صابر و بر سرّ دل امین. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 389).
تو هم معشوق...
من طالب خنج و تو شب و روز
اندر پی کشتنم چرائی.عنصری.
طالب و صابر و بر سرّ دل امین. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 389).
تو هم معشوق...
طالب
[لِ] (اِخ) رودی است در جنوب خوزستان معروف به رود طالب.
طالب
[لِ] (اِخ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه در 5/24هزارگزی جنوب قره آغاج و 47هزارگزی جنوب شوسهء مراغه به میانه. کوهستانی و معتدل و مالاریائی است. با 59 تن سکنه. آب آن از رودخانهء قراقلعه. محصول آن غلات و نخود و بزرک. شغل اهالی آن زراعت...
طالب
[لِ] (اِخ) ابن عثمان الازدی النحوی المقری ء المؤدب، المکنی به ابی احمد البغدادی. در روضات الجنات ص338، نام و نسب و کنیت وی بشرح مسطور در بالا آمده بدون هیچ توضیح یا ترجمه.
طالب
[لِ] (اِخ) ابن عثمان بن محمد، ابواحمدبن ابی غالب الازدی النحوی البصری. وی از ابوبکربن الانباری نحو فراگرفت، و در فنون عربیت بارع، و عارف به لغت بود، در پایان زندگانی نابینا شد. ولادت وی در 319 و در 396 ه . ق. در روزگار خلافت القادر باللّه درگذشت. (معجم...
طالب
[لِ] (اِخ) ابن علی ابهری علوی حسینی. شیخ منتجب الدین قمی در فهرست خود گوید وی فقیه صالح واعظ بود و نزد شیخ جلیل محیی الدین بن الحسین بن المظفر الحمدانی حدیث آموخت، صاحب امل الاَمل در حق او گوید: عالم و فاضل محقق و عابد و مردی صالح و...