جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ضایع: (تعداد کل: 3)
ضایع
[یِ] (ع ص) تلف. تباه. (دهار) :
ایزد امروز همه کار برای تو کند
همه عالم بمراد و بهوای تو کند
از لَطَف هرچه کند با تو سزای تو کند
زآنکه ضایع نکند هرچه بجای تو کند.
منوچهری (دیوان ص 192).
خواجه احتیاط وی و مردم وی اینجا و بنواحی بکند تا از دست بنشود و...
ایزد امروز همه کار برای تو کند
همه عالم بمراد و بهوای تو کند
از لَطَف هرچه کند با تو سزای تو کند
زآنکه ضایع نکند هرچه بجای تو کند.
منوچهری (دیوان ص 192).
خواجه احتیاط وی و مردم وی اینجا و بنواحی بکند تا از دست بنشود و...
ضایع
[یِ] (اِخ) عثمان بن بالغ الضایع. وی از عمروبن مرزوق و از وی محمد بن بکربن داسه البصری روایت کند. (سمعانی).