جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه صید: (تعداد کل: 6)

صید

[صَ] (ع اِ) شکار. (منتهی الارب) (غیاث اللغات). آنچه بگیرند از وحش و جز آن. (مهذب الاسماء). شکاری. (مجمل اللغه). نخجیر :
جمله صید این جهانیم ای پسر
ما چو صعوه مرگ بر سان زغن.رودکی.
مرا چشم زخمی عجب رو نمود
که دهر آنچنان صیدی از من ربود.
فردوسی.
برزم ریزد؟ ریزد! چه چیز؟ خون عدو
بصید...

صید

[صَ] (اِخ) کوه بزرگ و مرتفعی است به یمن در مخلاف جعفر و در قلهء آن حصاری است موسوم به سماره. (معجم البلدان).

صید

[صَ یَ] (ع مص) شکار کردن. || سر بلند داشتن از کبر. || کج گردن شدن. (منتهی الارب).

صید

[صی / صَ یَ] (ع اِ) بیماری است شتران را که بدان بینی آنها آب راند و بدان جهت سر را بلند دارند. (منتهی الارب).

صید

[صَ] (ع ص، اِ) جِ صَیود. رجوع بدان کلمه شود.

صید

[صُ یُ] (ع ص، اِ) جِ صَیود. رجوع به صیود شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.