جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه صورنگار: (تعداد کل: 1)
صورنگار
[صُ وَ نِ] (نف مرکب)صورت نگارنده. مصور. نقاش :
صورنگار حدیثم ولی هر آن صورت
که جان در آن نتوانم نهاد ننگارم.خاقانی.
در صورتی که دیده جمالش صورنگار
زو شاهدی گرفته و رفته ره ملام.خاقانی.
صورنگار حدیثم ولی هر آن صورت
که جان در آن نتوانم نهاد ننگارم.خاقانی.
در صورتی که دیده جمالش صورنگار
زو شاهدی گرفته و رفته ره ملام.خاقانی.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.